Jasmine's Weblog

یکشنبه، آذر ۰۵، ۱۳۸۵

thanksgiving

ياسمن شب شکرگذاري کلي اينجا مهمون داشت. آيدا و رکسانا و سوگند. کلي شيطوني کرد پا به پاي بزرگترها از اين پله ها ميدوييد باتا و پايين. يک عالمه از کتاباشو پاره کرد نوشابه رو ريخت رو موکت پرتغال رو با توپ اشتباه گرفته بود و کلي پرتغال بازي کرد. خلاصه که شيرين کاري زياد کرد.
روز بعد از شکر گذاري هم خاندان عمو ناصر اومدن و ياسمن 2-3 روزي با اريکا سر گرم بود و گذاشت که مامانش با زن عموش مراسم جمعه سياه رو کامل به جا بيارن





یکشنبه، آبان ۲۸، ۱۳۸۵

salmooni!

ياسي بانو ديروز براي اولين بار در طي 20 ماه زندگيشون رفتن ارايشگاه که موهاشونو بدن دست يک ادم پروفشنال که خراب کاريهاي مامان مريمو درست کنه
ديشب رفته بوديم مهموني خونه خاله بهاره و عمو ارش کلي از موهاي ياسي تعريف و تمجيد به عمل اومد
خودتون تفاوت شو مشاهده کنيد

اينا قبلش

اينام بعدش





یکشنبه، آبان ۲۱، ۱۳۸۵

Yasi va Ghandoooooon!

Mashghoole fozooli dar ghandoon!



mashghoole fozooli sare chamedoonhaye pedarbozorg va madarbozorg!



جمعه، آبان ۱۲، ۱۳۸۵

Halloween!

Yasaman hafteye gozashte ba rotbeye momtaz az daneshkadeye pezeshki (jarrahi) fareghotahsil shod.