Jasmine's Weblog

سه‌شنبه، خرداد ۲۹، ۱۳۸۶

Tavalode Roxana! bedoone sharh.......











یکشنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۶

Columbus Zoo

ديروز ياسي براي بار سوم رفت باغ وحش. خيلي بيشتر از ديدن حيوونا کيف کرد بردمش ببعي ها رو ناز کرد دوست نداشت از پيششون بياد بيرون با شونه پشماشونو تميز کرد و کلي از اين موضوع از خودش ممنون بود و تا آخرش همش ميگفت : ياسي ببعي تميز
سوار قطار شد و نميخواست بياد پايين از ديدن آقا فيل و ميمونها کلي خنديد خلاصه هم به ما و هم به ياسي خيلي خوش گذشت هوا هم عالي بود جاي همه اونايي که نبودن خالي مخصوصا مامان سيمين که ياسي اولين باغ وحشو باهاش رفت و مامان شکوه آقا منصور عمو ناصر و اريکا که دومين بار باهاشون رفت باغ وحش




دوشنبه، خرداد ۱۴، ۱۳۸۶

Hame chi male yasiye!!

از وقتي که ياسي شروع به حرف زدن کرده نه تنها همه چيزهاي تو خومه مال اونه بلکه ماشينهاي مردم بچه هاي مردم غذاهاي بقيه و حتي لباسهاي ما هم ديگه مال ياسي هستن. پريروز باباييش رفته بود کت و شلوار پرو کنه ياسي با اون زبون غر و قاطي فارسي انگليسيش کلي به اون اقايي که کت باباشو اندازه ميزد بد و بيراه گفت
this is babayiye Yasi
Agha boro, move agha
no dast be babayiye Yasi
boro boro
this is bad, agha bad
ما اولش گفتيم که اين اقا هم مثل بقيه خارجيها زبون نفهمه ولي بعدش فهميديم که اقا با خانومش چند سالي در افغانستان زندگي کرده بوده و کمو بيش فارسي هم ميفهمه
اين 5 تا سوال رو ياد گرفته جواب بده
اسمت چيه : ياسي
فاميليت چيه: جاني
چند سالته: دو سال
سم ماماني چيه:ي ي م
اسم بابايي چيه: مفود
از 1 تا 7 رو هم فارسي قشنگ ميشمره
اين عکساشو امشب موقعي گرفتم که داشت رو پاي مفود ريلکس ميکرد