اين يک هفته اي کمي اينجا شلوغ بوده و نرسيدم وب لاگ ياسي رو آپديت کنم. ياسمن دو هفته اي هست که مهد نميره و اصلا هم از اين موضوع شکايتي نميکنه چون تو خونه ميتونه نهايت سو استفاده رو از همه بکنه مخصوصا از وقتي خواهرش هم به دنيا اومده فهميده که نازش بيشتر خريدار داره. ولي از حق نگذريم دخترم بي نهايت با اين موضوع خوب برخورد کردو اصلا حسودي در کار نبود. دوست داره که بعضي وقتها باهاش عروسک بازي بکنه که اون طبيعيه . وقتي گريه بچه در بياد خودش مياد پسش ميده.اولين سوالي که تو بيمارستان از من کرد اين بود: ماماني حالا ميتوني منو محکم بغل کني و من رو پات بشينم؟ طفلکي 2-3 ماهي بود که نتونسته بود به من بچسبه.
0 Comments:
ارسال یک نظر
<< Home